تغییر | ||
یاد آن آموزگار ساده پوش اولین روز دبستان بازگرد یادگاران کهن مانا ترند درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد و چاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است تا درون نیمکت جا می شدیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت مانده در گوشم صدایی چون تگرگ همکلاسیهای درد و رنج و کار کاش هرگز زنگ تفریحی نبود یاد آن آموزگار ساده پوش
[ سه شنبه 91/7/4 ] [ 10:59 صبح ] [ بهرام میرمحمدیان ]
[ نظرات () ]
هنر تندرست ماندن اثری از: دکتر دراتسیو وارلا اگر نمیخواهید بیمار شوید ...
... احساساتتان را بیان کنید. هیجانات و احساساتی که سرکوب یا پنهان شده باشند به بیماریهایی نظیر ورم معده، زخم معده، کمر درد و درد ستون فقرات منجر میشوند. سرکوبی احساسات به مرور زمان حتی میتواند به سرطان هم بیانجامد. در آن زمان است که ما به سراغ یک محرم میرویم و رازها و خطاهای خود را با او در میان میگذاریم! گفتگو، صحبت کردن، کلمات، ... وسیله درمانی قدرتمندی هستند. اگر نمیخواهید بیمار شوید ...
... تصمیمگیری کنید. افراد دو دل و مردّد دچار دلهره و اضطراب هستند. دو دلی و بیتصمیمی باعث میشود که مشکلات و نگرانیها روی هم انباشته شوند. تاریخ انسان بر اساس تصمیمگیریها ساخته شده است. تصمیمگیری دقیقاً به معنی چشمپوشی آگاهانه از بعضی مزایا و ارزشها برای به دست آوردن بعضی دیگر است. افراد مردّد در معرض بیماریهای معدی، دردهای عصبی و مشکلات پوستی قرار دارند. اگر نمیخواهید بیمار شوید ... ... به دنبال راه حلها باشید. افراد منفی، مشکلات را بزرگ میکنند و راه حلها را نمییابند. آنها غم و غصه، شایعه و بدبینی را ترجیح میدهند. روشن کردن یک کبریت بهتر از تاسف خوردن از تاریکی است. زنبور، موجود کوچکی است امّا یکی از شیرینترین چیزهای جهان را تولید میکند. ما همانی هستیم که میاندیشیم. افکار منفی باعث تولید انرژی منفی میشوند که آنها نیز به نوبه خود تبدیل به بیماری میگردند. اگر نمیخواهید بیمار شوید ... ... در زندگی اهل تظاهر نباشید. کسی که واقعیت را پنهان نگاه میدارد، تظاهر میکند و همیشه میخواهد راحت و خوب و کامل به نظر دیگران برسد، در واقع بار سنگینی را بر دوش خود قرار میدهد. مثل یک مجسمه برنزی با پایههای گِلی. هیچ چیز برای سلامتی بدتر از نقاب به چهره داشتن و زندگی کردن با تظاهر نیست. این گونه افراد زرق و برق زیاد و ریشه و مایه اندکی دارند و مقصد آنها داروخانه، بیمارستان و درد است. اگر نمیخواهید بیمار شوید ... ... واقعیتها را بپذیرید. سرباز زدن از پذیرش واقعیتها و عدم اتکاء به نفس، ما را از خودمان بیگانه میسازد. هسته اصلی یک زندگی سالم، یکی بودن و رو راست بودن با خود است. کسانی که این را نمیپذیرند، حسود، مقلّد، مخرّب و رقابت طلب میشوند. پذیرفتن انتقادها، کاری عاقلانه و ابزار درمانی خوبی است. اگر نمیخواهید بیمار شوید ... ... اعتماد کنید. کسانی که به دیگران اعتماد ندارند نمیتوانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند و نمیتوانند رابطه پایدار و عمیقی با دیگران به وجود آورند. آنها معنی دوستی واقعی را درک نمیکنند. بیاعتمادی باعث کاهش ایمان فرد میگردد.
اگر نمیخواهید بیمار شوید ... غم را از زندگی خود دور کنید... شوخی، خنده، استراحت، شادی. اینها سلامتی را به شما باز میگردانند و زندگی طولانیتری را برایتان به ارمغان میآورند. آدم شاد از این نعمت بهرهمند است که میتواند محیط زندگیش را بهبود بخشد. شوخطبعی ما را از دست دکترها نجات میبخشد. شاد بودن خودش هم سلامتی و هم درمان است.
[ سه شنبه 91/7/4 ] [ 10:58 صبح ] [ بهرام میرمحمدیان ]
[ نظرات () ]
همه ما خودمان را چنین متقاعد میکنیم که با ازدواج زندگی بهتری خواهیم داشت، وقتی بچه دار شویم بهتر خواهد شد، و با به دنیا آمدن بچههای بعدی زندگی بهتر... ولی وقتی میبینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند، خسته میشویم. بهتر است صبر کنیم تا بزرگتر شوند. فرزندان ما که به سن نوجوانی میرسند، باز کلافه میشویم، چون دائم باید با آنها سروکله بزنیم. مطمئناً وقتی بزرگتر شوند و به سنین بالاتر برسند، خوشبخت خواهیم شد. با خود میگوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که : همسرمان رفتارش را عوض کند، یک ماشین شیکتر داشته باشیم، بچه هایمان ازدواج کنند، به مرخصی برویم و در نهایت بازنشسته شویم... حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الان وجود ندارد. اگر الان نه، پس کی؟ زندگی همواره پر از چالش است. بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی کنیم. خیالمان میرسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع میشود که موانعی که سر راهمان هستند ، کنار بروند: مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنیم، کاری که باید تمام کنیم، زمانی که باید برای کاری صرف کنیم، بدهیهایی که باید پرداخت کنیم و ... بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود! بعد از آنکه همه اینها را تجربه کردیم، تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آنها را موانع میشناسیم. این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جادهای بسوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خودٍ همین جاده است. پس بیایید از هر لحظه لذت ببریم. برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم: در انتظار فارغ التحصیلی، بازگشت به دانشگاه، کاهش وزن ، افزایش وزن، شروع به کار، ازدواج، شروع تعطیلات، صبح جمعه، در انتظار دریافت وام جدید، خرید یک ماشین نو، باز پرداخت قسطها، بهار و تابستان و پاییز و زمستان، اول برج، پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون، مردن، تولد مجدد و... خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد. زندگی کنید و از حال لذت ببرید. [ سه شنبه 91/7/4 ] [ 10:57 صبح ] [ بهرام میرمحمدیان ]
[ نظرات () ]
اکنون فکر کنید و سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید: 1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید. 2. برندههای پنج جام جهانی آخر را نام ببرید. 3. آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند؟ 4. آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید. نمیتوانید پاسخ دهید؟ نسبتاً مشکل است، اینطور نیست؟ نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد. روزهای تشویق به پایان میرسد! نشانهای افتخار خاک میگیرند! برندگان به زودی فراموش میشوند! اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:
حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟ افرادی که به زندگی شما معنی بخشیدهاند، ارتباطی با "ترینها" ندارند، ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبردهاند، ... آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند، همانهایی که در همه شرایط، کنار شما میمانند . کمی بیندیشید. زندگی خیلی کوتاه است. و شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمیدانید؟ اجازه دهید کمکتان کنم. شما در زمره مشهورترین نیستید...، اما از جمله کسانی هستید که برای درمیان گذاشتن این پیام در خاطرمن بودید. مدتی پیش، در المپیک سیاتل، 9 ورزشکار دو و میدانی که هرکدام گرفتار نوعی عقب ماندگی جسمی یا روحی بودند، بر روی خط شروع مسابقه دو 100 متر ایستادند، مسابقه با صدای شلیک تفنگ، شروع شد. هیچکس ، آنچنان دونده نبود، اما هر نفر میخواست که در مسابقه شرکت کند و برنده شود. آنها در ردیفهای سه تایی شروع به دویدن کردند، پسری پایش لغزید ، چند معلق زد و به زمین افتاد، و شروع به گریه کرد. هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند. حرکت خود را کند کرده و از پشت سر به او نگاه کردند... ایستادند و به عقب برگشتند... همگی... دختری که دچار سندرم دان (ناتوانی ذهنی) بود کنارش نشست، او را بغل کرد و پرسید "بهتر شدی ؟" پس از آن هر 9 نفر دوشادوش یکدیگر تا خط پایان گام برداشتند. تمام جمعیت روی پا ایستاده و کف زدند. این تشویقها مدت زیادی طول کشید. شاهدان این ماجرا، هنوز هم در باره این موضوع صحبت میکنند. چرا؟ زیرا از اعماق درونمان میدانیم که در زندگی چیزی مهمتر از برنده شدن خودمان وجود دارد. مهمترین چیز در زندگی، کمک به سایرین برای برنده شدن است. حتی اگر به قیمت آهسته تر رفتن و تغییر در نتیجه مسابقه ای باشد که ما در آن شرکت داریم. اگراین پیام را با عزیزانمان درمیان بگذاریم، شاید موفق شویم تا قلبمان را تغییر دهیم، شاید هم قلب شخص دیگری را، ... ”شعله یک شمع با افروختن شمع دیگری خاموش نمیشود"
[ سه شنبه 91/7/4 ] [ 10:56 صبح ] [ بهرام میرمحمدیان ]
[ نظرات () ]
هفت پند مولانا در بخشیدن خطای دیگران مانند شب باش در فروتنی مانند زمین باش در مهر و دوستی مانند خورشید باش هنگام خشم و غضب مانند کوه باش در سخاوت و کمک به دیگران مانند رود باش در هماهنگی و کنارآمدن با دیگران مانند دریا باش خودت باش همانگونه که مینمایی [ سه شنبه 91/7/4 ] [ 10:54 صبح ] [ بهرام میرمحمدیان ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |